چند صفحه ای با سر پایین می خواند و گاهی زیر چشمی نگاهم می کند ،بعد این همه سال زندگی حجب و حیای دوست داشتنی اش هنوز چاشنی رفتارش است
با صدایی بلند می پرسد عزیزم کجایی ؟
با توام برای امروز بسه دیگه ؟
باز ناخواسته مات صورتش شده بودم ،
گلویم را صاف کردم و گفتم
ممنون عزیز دلم
کتاب را بست و به سمت کتابخانه رفت .
از جا بلند شدم گفتم ستاره بریم بیرون .
توی این مواقع عادت به جواب دادن نداشت
ولی می دانستم مشغول لباس پوشیدن است
کمی جابجا شدم و از لای در کی نگاهش کردم
چند لحظه ای نگذشته بود که همینطور که پشتش سمت من بود گفت چشمات رو درویش کن اقااا
من و ستاره سالها قبل درست زمانی که اصلا انتظارش را نداشتیم کاملا اتفاقی با هم اشنا شدیم .
اتفاقی به اسم عشق
ادامه دارد
"نگاه کنید ! بله . ادوارد دارد لبخند می زند ! لبخند می زند ، و لبخندش شاد است …
لطفا او را با همین لبخند به ذهنتان بسپارید" 1
ادامه دارد
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1-عشق های خنده دار
داشتم توی یه گروه تلگرامی وقت سپری میکردم یه عکس خیلی معمولی من رو متوجه کرد چند دقیقه هست خشکم زده و نمیتونم ازش چشم بردارم
مطلبی بود معمولی که کپی و شر شده بود اما اون عکس و مختصر فکری که قبلا راجع به فرستنده ش کرده بودم من رو کاملا مشغول خودش کرد .ناخوداگاه یه سستی خاصی توی پاهام حس کردم طپش قلبم تند شد انگار یکی از پشت عکس داشت با لحجه ای شیرین و نه و مخملی صدام میکرد صدایی که تمام هیبت مردانه ام رو زیر سوال برده بود اتفاقی عجیب بود با عجله چند صفحه به عقب برگشتم گوشی رو خاموش کردم و پتو رو روی سرم کشیدم یه زن با ناخن های کشیده و موهای بلند فرفری و چشمهای روشن تا صبح تو سرم قدم میزد .
دیرم شده بود با عجله لباس پوشیدم چای را فقط لب زدم و راه افتادم از اتفاق شب قبل هیچ چیز خاطرم نمانده بود .
کر کره ها رو باز کردم و سمت میز بار رفتم
راستی یادم رفته بود بگم من یه کافه ی کوچک گوشه ی دنج یه شهر کوچک داشتم
اول صبح بود و کافه خلوت بود پشت یه میز نشستم و گوشی رو باز کردم .عادت داشتم چند متن توی گروه شر میکردم و کارم رو شروع میکردم .
به واسطه ی اشتباهی که کرده بودم حال و هوام غمگین بود
یک روز از همین روزای تکراری یه پروفایل مشکی من رو به چند ماه قبل برد زمانی که به اون عکس زل زده بودم .
تمام جراتم رو جمع کردم و گفتم چرا همیشه مشکی
درباره این سایت